کد مطلب:28684 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

پیکار پنج شنبه












روز پنج شنبه، سخت ترین و هولناك ترین روز نبرد صِفّین بود. در این روز، امام علیه السلام هم فرماندهی سپاه را عهده دار بود و هم در میان معركه، به جنگی سخت می پرداخت.

امام علیه السلام با نبرد سترگ و شورانگیز خود، سپاهش را بر می انگیخت كه در دل جنگ فرو روند. در آن روز، حتّی لحظه ای جنگ آرام نگرفت، چندان كه سپاهیان در حال نبرد، نماز گزاردند.

كشته ها آن قدر فزونی یافتند كه به پُشته هایی تبدیل شدند و شماری ناشمردنی از لشكریان، زخمی گشتند. در یك روز، امام علیه السلام 523 تن از پهلوانان رزمجو و دلیران عرب را یكْ تنه كُشت. او هرگاه كسی را می كشت، تكبیر سر می داد و از نداهای تكبیر وی، دانسته می شد كه چند تن از دشمن برخاك افتاده اند.

آن روز، «[ روزِ] پیكار پنج شنبه» یا «روز غُرّش (یوم الهَریر)» نامیده شده است.[1].

2556. تاریخ الطبری - به نقل از زید بن وَهْب -:روز چهارشنبه، دو سپاه به هم نزدیك شدند و تا شب، نبردی بس سخت انجام دادند و جز برای نماز گزاردن، از جنگ دست نكشیدند.

بسیاری از ایشان كشته شدند تا آن كه شباهنگام از هم جدا گشتند، حال آن كه هیچ یك را ظفر حاصل نشده بود. صبحگاهانِ فردای آن روز، علی علیه السلام نماز صبح پنج شنبه را به امامتِ ایشان ایستاد، در حالی كه هوا رو به روشنایی گذاشته بود.[2].

2557. وقعة صِفّین - به نقل از جُندَب اَزْدی -:آن گاه كه صبحگاه پنج شنبه هفتم صفر سال 37 فرا رسید، علی علیه السلام در تاریكْ روشن سحر نماز گزارْد و هرگز علی را ندیده بودم كه در چنان هنگامی كه هوا رو به روشنی می رفت، نماز گزارده باشد.

سپس سپاه را به جانب شامیان روان كرد و به سوی ایشان تاخت و خود، نخستین كسی بود كه یورش بُرد. شامیان چون او را در حال یورش دیدند، با نیروهای یورش بَرنده خود به رویارویی اش رفتند.[3].

2558. الفتوح - در بیان پیكار پنج شنبه -:علی علیه السلام، زرهِ پیامبر خدا را خواست و آن را بر پوشید؛ شمشیر پیامبر خدا را طلبید و آن را بربست؛ دستار پیامبر خدا را طلب كرد و بر سر انداخت. آن گاه، اسب پیامبر خدا را فرا خواست و بر آن نشست و [ چنین] سخن آغاز كرد:

«الا ای مردم! هر كه امروز جانش را بفروشد، سود خواهد بُرد، كه امروز، روزی است كه روزهای آینده از آنِ اوست. هَلا! خدای را سوگند، اگر نبود كه حدودِ [ شرع] فراموش گشته، حقوقِ [ الهی] تباه شده، و ستمگران چیرگی یافته اند و اندیشه شیطان پیروز گشته است، به گشایش زندگی و خوشی آن پشت پا نمی زدیم و پای نهادن در [ دلِ ]مرگ را بر نمی گزیدیم.

هَلا كه زنان به حنا خضاب می كنند و مردان به خون؛ و صبر، برترین سرانجام كارهاست.

هَلا كه اینها، خشم های بَدری، كینه های اُحُدی، و نهفتهْ دردهای جاهلی است كه معاویه، اكنون آنها را كه از یاد رفته بودند، برانگیخته تا انتقام خون های خاندان عبد شمس را یاد آورَد. " فَقَتِلُواْ أَلِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لآَ أَیْمَنَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ؛ [4] پس با پیشوایانِ كفر قتال كنید، كه ایشان را رسمِ سوگندْ نگه داشتن نیست. باشد كه از كردارِ خود باز ایستند! " ».[5].

2559. وقعة صِفّین - به نقل از قَعقاع بن اَبرَد طُهَوی -:به خدا سوگند، من در روز پیكار پنج شنبه، نزدیكِ علی علیه السلام ایستاده بودم. [ مردمِ] مَذحِج كه در جناح راست سپاه علی علیه السلام بودند، با [ مردمِ] عَك و جُذام و لُخم و نیز اشعری ها - كه بصیرت یافته بودند - و همراه علی علیه السلام می جنگیدند، رویارو شدند.

خدای را سوگند، آن روز چنان نبردی دیدم و از فرود آمدنِ شمشیرها بر سرها و برخوردِ سُمِ اسبان با زمین و كشتگان، چنان صدایی شنیدم كه كوه ها از آن می لرزند و بانگ صاعقه، چنان بیمی را در دل ها نمی افكَنَد.

علی علیه السلام را دیدم كه ایستاده بود. به وی نزدیك شدم و شنیدم كه می گفت:«لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه؛ قدرت و قوّتی جز به اتّكای خدا نیست، و یاری دهنده خداست».

سپس، هنگام ظهر برخاست و گفت:«رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَتِحِینَ؛ [6] ای پروردگارما! میان ما و قوممان، به حق راهی بگشا، كه تو بهترینِ راهگشایانی».

علی علیه السلام، خود، با شمشیری آخته در كف، به مردان حمله كرد. به خدا سوگند، [ تا] نزدیك به یك سومِ شب، میان ما [ جنگی چنان شدید برقرار بود كه] جز خداوند پروردگارِ جهان ها جدا كننده ای نبود. آن روز، نامداران عرب كشته شدند و علی علیه السلام را سه ضربه بر سر و دو ضربه بر چهره فرود آمد.

[ البتّه] گفته اند:علی علیه السلام هیچ زخمی برنداشت.

آن روز، خُزَیمة بن ثابت ذو شهادتین (دارای دو گواهی، كه یك گواهی اش به منزله دو گواهی بود)[7] كشته شد و از شامیان، عبد اللَّه بن ذی كِلاع حِمیَری از پای درآمد.[8].

2560. الأخبار الطوال:علی علیه السلام، خود، به شامیان حمله می كرد، تا در میان آنها گم می شد و سپس خون رنگْ بُرون می شد. آن روز و آن شبشان را پیوسته، تا یك سوم از شبْ گذشته، چنین سپری كردند. علی علیه السلام پنج زخم برداشت كه سه تا در سرش و دو تا در صورتش بود.[9].









    1. مجلسی درباره نامیدن این شب به «لیلة الهریر» آورده است:این شب از آن رو لیلة الهریر خوانده شده كه همهمه نبرد مردم در آن، بسیار بود. نیز گفته شده كه سبب آن اضطرار و بیمناكیِ سگ گونه معاویه به دلیل شدّت یافتن جنگ و چیرگیِ عراقیان بود؛ چرا كه هریر به زوزه سگ در سرمای شدید گویند. (مرآة العقول:427/15)
    2. تاریخ الطبری:15/5.
    3. وقعة صفّین:232، تاریخ الطبری:14/5، الكامل فی التاریخ:372/2.
    4. توبه، آیه 12.
    5. الفتوح:174/3، مناقب آل أبی طالب:180/3.
    6. اعراف، آیه 89.
    7. رك:ج 12، ص 116 (خزیمة بن ثابت، ذو شهادتین).
    8. وقعة صفّین:363، شرح نهج البلاغة:41/8. نیز، ر. ك:الأخبار الطوال:184.
    9. الأخبار الطوال:184. نیز، ر. ك:جواهر المطالب:64/2.